لغت نامه دهخدا
معنی مردی تمام از تیغ می آید برون
مصرع شمشیر را خود مصرعی در کار نیست.
و نیز:
ابروی کماندارتو پیوسته به جنگ است
مژگان رسای تو رساتر ز خدنگ است.
و نیز:
زلفت نتوانست دل از اهل وفا برد
خط تو برون آمد و زنگ از دل ما برد.( از تذکره نصرآبادی ص 24 ).