مقصورات

لغت نامه دهخدا

مقصورات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مقصورة. ( ناظم الاطباء ). زنان در پرده شده. ( آنندراج ). پردگیان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : حور مقصورات فی الخیام. ( قرآن 72/55 ). || به معنی نزدیک هم آمده است. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مقصوره
زنان در پرده شده . پردگیان

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّقْصُورَاتٌ: محدود شده ها عبارت "حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِی ﭐلْخِیَامِ " یعنی حوریانی از خیمه هایشان بیرون نمی روند لذا از دستبرد اجانب محفوظند و زنانی مبتذل نیستند ، که غیر شوهران نیز ایشان را تماشا کنند )
ریشه کلمه:
قصر (۱۱ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال لنورماند فال لنورماند فال چوب فال چوب فال درخت فال درخت