مطرا کنان

لغت نامه دهخدا

مطراکنان. [ م ُ طَرْ را ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال تازه ساختن و به جلوه و صفا درآوردن چیزی را :
ای شده از دست تو، حله دل شاخ شاخ
هم تو مطراکنان پوشش ایوان او.خاقانی.

فرهنگ فارسی

در حال تازه ساختن و به جلوه و صفا در آوردن چیزی را .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ابجد فال ابجد فال فرشتگان فال فرشتگان فال اوراکل فال اوراکل