مستخلف

لغت نامه دهخدا

مستخلف. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) قراردهنده کسی را به جانشینی خود. ( اقرب الموارد ). || آبکش. ( منتهی الارب ). آنکه برای اهل خود آب می آورد. ( اقرب الموارد ). رجوع به استخلاف شود.
مستخلف. [ م ُ ت َ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) به جانشینی قرار داده شده. ( اقرب الموارد ). رجوع به استخلاف شود.

فرهنگ فارسی

قرار دهنده کسی را به جانشینی خود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال انبیا فال انبیا فال سنجش فال سنجش فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی