مست بازی

لغت نامه دهخدا

مست بازی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) عمل مست. اعمالی همانند اعمال مستان. حرکاتی به گونه مستان.
- مست بازی درآوردن ؛ کمی مشروب نوشیدن و خود را به مستی زدن. تقلید مستان درآوردن در غیرحالت مستی.
- || مست بودن و حرکات مستانه کردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ فارسی

مست بازی در آوردن . ( مصدر ) کمی مشروب نوشیدن و خود را بمستی زدن تقلیدمستان را در آوردن در غیر حالت مستی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال درخت فال درخت فال ای چینگ فال ای چینگ فال نخود فال نخود