مرداری

لغت نامه دهخدا

مرداری. [ م ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به مردار :
اگر از زندگی خود نکردی ذره ای حاصل
چه داری غم چو کردی جمع این دنیای مرداری.عطار.
مرداری. [ م ُ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به مرداریة، طایفه ای که انتساب ایشان به عیسی ملقب به ابی مونس است. ( از الانساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

مردار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال فنجان فال فنجان فال جذب فال جذب فال میلادی فال میلادی