( ~. تَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - برافراشتن ، بلند کردن . ۲ - برطرف کردن ، از بین بردن ، رفع شده .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- برافراشتن بلند کردن . ۲ - بلند بناکردن . ۳ - برطرف کردن از بین بردن : گر مزاج فاسدش گردد موثر در عدد مرتفع سازد فسادش صحت نصف از چهار . ( وحشی بافقی )
ویکی واژه
برافراشتن، بلند کردن. برطرف کردن، از بین بردن، رفع شده.