گندم نمایی

لغت نامه دهخدا

گندم نمایی. [ گ َ دُ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( حامص مرکب ) ریا. دورویی. ریاکاری :
تو را بس باد از این گندم نمایی
مرا زین دعوی سنگ آسیایی.نظامی.جوفروش است آن نگار سنگدل
با من او گندم نمایی میکند.سعدی ( طیبات ).رجوع به گندم نما شود.

فرهنگ فارسی

۱ - تظاهر بدانچه ندارند . ۲ - ریا کاری دورویی : ترا بس باد از این گندم نمایی مرا زین دعوی سنگ آسیایی . ( نظامی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم