کروخ

لغت نامه دهخدا

کروخ. [ ک ُ / ک َ ] ( اِخ ) شهرکی است [ به خراسان ] با ناحیت آبادان و اندر میان کوهها است و از او کشمش خیزد. ( حدود العالم ). نام دهی در خراسان. ( ناظم الاطباء ). قریه ای است در غرب شهر هرات و معروف است اسطخری گفته است که کروخ در شعب جبل واقع است به اندازه بیست فرسخ اشجار در یکدیگر مشبک شده اند و مسجد و قرای متعدده دارد. ( آنندراج ). شهری است بین آن و هرات ده فرسنگ است و از کروخ کشمش به همه بلاد برند و آن شهری کوچک است. ( از معجم البلدان ) ( از مراصد الاطلاع ) :
پیشم آمد بامدادان آن نگارین از کروخ
با دو رخ از باده لعل و با دو چشم از سرمه شوخ
آستین بگرفتمش گفتم به مهمان من آی
مر مرا گفتا به تازی مورد و انجیر و کلوخ .رودکی.
کروخ. [ ک َ] ( اِ ) حمام. ( صحاح الفرس ). صاحب آنندراج آن را بمعنی حمام دانسته و نوشته است بمعنی حمام باشد کدوخ که در فرهنگها دیده بودم اینک ظن غالب است که کروخ بوده و صاحب جهانگیری مصحف خوانده و نوشته :
بامدادان پیشم آمد آن نگارین از کروخ
بادو رخ از باده لعل و با دو چشم از سرمه شوخ.رودکی ( از آنندراج ).اما در همه فرهنگها کدوخ بمعنی حمام آمده است. رجوع به کدوخ شود.

فرهنگ فارسی

شهری بوده است در ده فرسنگی هرات .
حمام

دانشنامه آزاد فارسی

کروخاز شهرهای بزرگ ولایت هرات. کروخ در شمال شرق هرات واقع شده و از مناطق خوش آب و هوا و گردشگری این ولایت به شمار می آید. وسعت شهر کروخ در حدود 2260 کیلومتر مربع و جمعیتش بالغ بر 100 هزار نفر است. شغل اصلی مردم این شهر کشاورزی و دامپروری است. به دلیل وجود معادن زغال سنگ و گچ کار در معدن نیز در بین اهالی این منطقه رواج دارد. از بناها و آثار تاریخی کروخ می توان به مسجد غار کروخ، قلعه بالا، قلعه ابومنصور و مسجد جامع کروخ اشاره کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال درخت فال درخت فال ابجد فال ابجد