کرزوان

لغت نامه دهخدا

کرزوان. [ ک ُ زُ وا ] ( اِخ ) کرزبان. شهری است [ به خراسان از گوزکانان ] بر کوه نهاده با نعمت بسیار و هوائی خوش و اندر قدیم جای ملوک گوزگانان آنجا بودی. ( حدود العالم ). شهری است کوهسار نزدیک طالقان و کوهستان آن متصل به کوهستان غور است. ( از معجم البلدان ).
از درون رشنه [ ؟ ] تا کهپایه های کرزوان
سبزه از سبزه نبرد لاله زار از لاله زار.فرخی.بیشه های کرزوان از لاله زار و شنبلید
گاه چون بیجاده گردد گاه چون زر عیار.فرخی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب فال آرزو فال آرزو