کبک لب

لغت نامه دهخدا

کبک لب. [ ک َ ل َ ] ( ص مرکب ) که لبی چون کبک زیبا دارد. || مجازاًزیبالب. لعل لب ، بمناسبت سرخی منقار او :
در گریه وداع تذروان کبک لب
طاووس وار پای گل آلود می بریم.خاقانی.

فرهنگ فارسی

آنکه لبی چون کبک زیبا دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال انگلیسی فال انگلیسی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا