کبک بشکستن

لغت نامه دهخدا

کبک بشکستن. [ ک َ ب ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از پی گم کردن است. ( انجمن آرای ناصری ) :
ترا این کبک بشکستن چه سود است
که باز عشق کبکت را ربوده ست.نظامی ( از انجمن آرای ناصری ).رجوع به کبک شکستن شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از پی گم کردن است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ارمنی فال ارمنی فال تماس فال تماس فال لنورماند فال لنورماند