کاکل صبح

لغت نامه دهخدا

کاکل صبح. [ ک ُ ل ِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فجر. ( ناظم الاطباء ).کنایه از اول صبح. ( آنندراج ). سپیده دم :
شور عجبی در چمن از بلبل صبح است
این شانه سزاوار خم کاکل صبح است.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از اول صبح سپیده دم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ