کاه دود

لغت نامه دهخدا

کاه دود. ( اِ مرکب ) دود که از سوختن کاه برخیزد. دود که از آتش افکندن در کاه برآید :
گلشن چو کرد مرد در او کاهدود
گلخن شود ز دود سیه گلشنش.ناصرخسرو.|| در قدیم رسم بود که اگر داینی دین خود را نمی پرداخت طلبکار مقداری کاه بر در خانه او می آورد و دود میکرد و بدین مناسبت کاهدود گذاشتن و کاه دود کردن کنایه شده است از مطالبه جدی و سخت گرفتن بر بدهکار. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دود که از سوختن کاه برخیزد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی