چولی

لغت نامه دهخدا

چولی. ( حامص ) کجی. خمیدگی. وریب ، چولی بود. ( فرهنگ اسدی ): چولی دسته بیل نمیشه.
چولی. [ چ َ / چُو ] ( ص نسبی ) در نسبت کلمه ای است که در اعلام ربودن چیزی بکار رود. و یا تباه کردن آن. || ( حامص ) و متعاقب پاره کردن بادبادک و احیاناً بر هم زدن بازی را در عرف کودکان خیابان گرد گویند. این عمل مورد کودکان فریاد زنند. «چولی حلاله » و بادبادک را پاره کنند. ( فرهنگ لغات عامیانه تألیف سید محمد علی جمالزاده ). چول کردن ؛ ربودن. کش رفتن ( در تداول مردم قزوین رایج است ): چولی کرد؛ ربود. کش رفت.
چولی. ( اِخ ) از دهات ساری. از آبادیهای مازندران و استرآباد. ( مازندران و استرآباد رابینو ص 163 ).

فرهنگ فارسی

از دهات ساری از آبادیهای مازندران و استراباد ٠

دانشنامه عمومی

چولی ( انگلیسی: Chuli؛ زادهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۱۹۹۱ ) بازیکن فوتبال اهل اسپانیا است.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به باشگاه فوتبال اسپانیول، باشگاه فوتبال رکریتیوو اوئلوا، باشگاه فوتبال رئال بتیس، باشگاه فوتبال لگانس، و باشگاه فوتبال آلمریا اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال زیر ۱۸ سال اسپانیا بازی کرده است.
چولی (پوشاک). چولی ( گجراتی: ચોળી ) یک بلوز ( پوشاک ) یا یک لباس بالاتنه مانند است که معمولاً کوتاه است و قسمت میانی آن خالی است، همراه با ساری ( پوشاک ) در شبه قاره هند پوشیده می شود. چولی همچنین بخشی از لباس گاگرا چولی در شبه قاره هند است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم