چشم سحاب

لغت نامه دهخدا

چشم سحاب. [ چ َ / چ ِ م ِ س َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی دیده ابرهاست چه همانگونه که از دیده آدمی اشک میریزد از سحاب نیز باران میبارد، پس بمجاز برای سحاب هم ، چشمی و دیده ای فرض کرده اند :
از کف زرفشان او خجلند
چشمه آفتاب و چشم سحاب.سوزنی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم