پورش

لغت نامه دهخدا

پورش. [رِ] ( اِ ) نفس. مرد : فانهم یسمون النفس پورش و معناه الرجل بسبب انها الحی فی الموجود. رجوع به ماللهند بیرونی ص 15 و 19 و 164 و 165 و 169 و 177 و 182 و 187 و 193 و 259 شود.

فرهنگ فارسی

نفس مرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت