پنده

لغت نامه دهخدا

پنده.[ پ ِ دَ / دِ ] ( اِ ) قطره را گویند اعم از قطره آب و قطره باران و قطره خون و امثال آن. ( برهان قاطع ). چکه. یوجه. لک. لکه. اشک. خال. || نقطه و ذرات. ( برهان قاطع ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم