پناه خان

لغت نامه دهخدا

پناه خان. [ پ َ ] ( اِخ ) یکی ازسران طایفه جوانشیر، او قلعه شوشی را بنا کرده و پناه آباد نام نهاد. کریم خان زند هنگام عزیمت عراق اورا با دیگر امرا با کوچ و بنه در رکاب خویش به عراق آورد. ( مجمل التواریخ تألیف ابوالحسن گلستانه حواشی ص 341 ). رجوع به ابراهیم خلیل خان و پناه آباد شود.
پناه خان. [ پ َ ] ( اِخ ) قلِّه بری. او ابراهیم خان برادرزاده نادرشاه را در محلی موسوم به قله بر، از توابع خمسه گرفتار کرد و ابراهیم خان به امر شاهرخشاه پسر رضاقلی میرزا افشار کشته شد. ( مجمل التواریخ تألیف ابوالحسن گلستانه حواشی ص 296 ).

فرهنگ فارسی

برادر زاده نادرشاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال انگلیسی فال انگلیسی فال عشقی فال عشقی