ورناک

لغت نامه دهخدا

ورناک. [ وِ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است در کشمیر. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) :
آن بت کشمیری من تا ز چشم من برفت
چشم من از اشک رشک چشمه ورناک شد.ابونصر نصیرا بدخشانی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نام چشمه ایست در کشمیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای