نجیل

لغت نامه دهخدا

نجیل. [ ن َ ] ( ع اِ ) هرم که نوعی از گیاه شور است و برگ شکسته آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || نجیر. گزمازج. ثمرةالطرفاء. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). گزمازه. بار درخت گز. ( ناظم الاطباء ). نجم. نجیر. ثیل. اغرسطس. ( یادداشت مؤلف ). رستنی است که نجلیات از قصیل آن بود و ریشه های آن به کثرت پراکنده و گسترده می شود چنانکه ریشه کن ساختن آن دشوار است و برای کشت زیانی عظیم دارد. و نیز نجیل آنچه از برگ نجیل شکسته شود. ( از المنجد ). ج ، نُجُل. رجوع به ثیل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گیاه پنجه مرغی راگویند. ۲ - گزمازو.

دانشنامه عمومی

نجیل یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مدینه واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد