ناوکی

لغت نامه دهخدا

ناوکی. [ وَ] ( ص نسبی ) منسوب به ناوک است. رجوع به ناوک شود.
- تیر ناوکی ؛ حظوه. ( تفلیسی ) :
اندام دشمنان تو از تیر ناوکی
مانند سوک [ و ؟ ] خوشه جو باد آژده.شاکر بخاری ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).آن دیده را که در تو نظر دارد از حسد
روید بجای هر مژه ای تیر ناوکی.سوزنی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ناوک .یاتیرناوکی .تیر ناوک .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم