ناشیگری

لغت نامه دهخدا

ناشیگری. [ گ َ ] ( حامص ) نااستادی. غرارت. بی تجربگی. ناآزموده کاری. عدم مهارت. ناآزمودگی. ناپختگی. رجوع به ناشی شود.

فرهنگ معین

(گَ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) بی تجربگی ، تازه کاری .

فرهنگ عمید

بی تجربگی، تازه کاری.

فرهنگ فارسی

تازه کاری بی تجربگی عدم وقوف .یابا ناشیگری.ناشیانه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال عشق فال عشق فال ارمنی فال ارمنی فال تک نیت فال تک نیت