ناراض

لغت نامه دهخدا

ناراض.( ص مرکب ) ناراضی. ناخشنود. آن که خرسندی و خوشدلی وقناعت ندارد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ناراضی شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناراضی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تماس فال تماس فال راز فال راز فال عشقی فال عشقی