میسیون

لغت نامه دهخدا

میسیون. [ یُن ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) هیأت مأمورین. هیئت اعزامی. هیئتی مرکب از چند تن که به منظوری خاص ( تبلیغات مذهبی ، امور سیاسی ، فرهنگی و غیره ) به جایی اعزام شوند: میسیون نظامی. || مأموریت. فرستادگی. اعزام. نمایندگی. || مأموریت موقتی و معین از طرف دولت. || مأموریت برای مطلع ساختن مردم از مسائل دینی.

فرهنگ عمید

هیئتی مُرکب از چند نماینده که به منظور انجام کاری به جای دیگری فرستاده می شوند، هیئت اعزامی.

فرهنگ فارسی

هیئت، هیئت نمایندگی، هیئت مبلغین
(اسم ) هیئتی مرکب ازچندتن که بمنظورخاصی ( تبلیغات مذهبی امور سیاسی فرهنگی و غیره ) بجایی اعزام شوند : میسیون دینی میسیون نظامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم