ملاقه. [ م َ ق َ / ق ِ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از تازی ، چمچه و ملاغه. ( ناظم الاطباء ). مصحف مَلعَقة. کفچه طعام. قاشق دراز دسته دار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ملاغه و ملعقة شود. - امثال : شتر را با ملاقه آب دادن . ( امثال و حکم ج 2 ص 1018 ).
فرهنگ معین
(مَ قِ ) (اِ. ) گرفته شده از «ملعقة » عربی به معنای قاشق بزرگ که با آن غذا را می کشند.
فرهنگ عمید
قاشق بزرگی که با آن غذا را از دیگ توی کاسه یا بشقاب می ریزند.
فرهنگ فارسی
( اسم ) قاشقی بزرگ که بوسیله آن غذا را از دیگ بیرون آورده داخل ظرف کنند .
دانشنامه عمومی
ملاقه یا چُمچِه ( فارسی تاجیکستان: کَفلِز ) گونه ای قاشق بزرگ با دسته ای بلند است که بخش برداشت غذایی آن کاسه ای شکل و گود می باشد. ملاقه بیشتر برای جا به جایی مایعات و سرو سوپ و آش استفاده می گردد. واژه ملاقه ( مل+آک+ه ) از ریشه آریایی مل mal به معنای mix قاطی کردن و به هم زدن ساخته شده است که پسوند آک نشانگر کنندگی و پسوند ه نشانگر همانندی است. ازینرو معنای ملاکه ( ملاقه ) همانا همزنه ( مانند وردنه ) است. واژه ملات ( مل+ات=دارای هالت مخلوط شدگی ) و ملاکه هم خانواده هستند. ملاقه ( قاشق بزرگ ) از ملعقه عربی اخذ شده؛ مثل ملافه که فارسی ملحفه ( رختخواب ) است.
ویکی واژه
گرفته شده از «ملعقة» عربی به معنای قاشق بزرگ که با آن غذا را میکشند.