مقاش

لغت نامه دهخدا

مقاش. [ م َق ْ قا ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از منقاش تازی وبه معنی آن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به منقاش شود.

فرهنگ عمید

= منقاش

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آلتی که بوسیله آن موی را از اعضای بدن کنند موچین موچینه .
ماخوذ از منقا تازی و به معنی آن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم