محسنات

لغت نامه دهخدا

محسنات. [ م ُ س َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مُحسَنَة. ( آنندراج ). زنهای صاحب حسن و جمیل و زیبا و خوش صورت و پارساو پاکدامن. ( غیاث ). || آنچه نیک داشته شده باشد. || نیکوئیها. ( غیاث ) ( آنندراج ).
محسنات. [ م ُ ح َس ْ س َ ] ( ع اِ ) ج ِ مُحَسَّنَة.نیکوئیها و خوبیها و خصلتهای نیک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ حَ سَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) جِ محسنه . صفات نیکو، کارهای نیک .

فرهنگ عمید

نیکویی ها، کارهای نیک، صفات خوب.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع محسنه صفات نیکو کار های نیک .

ویکی واژه

جِ محسنه. صفات نیکو، کارهای نیک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم