فهو

لغت نامه دهخدا

فهو. [ ف َهَْ وْ ] ( ع مص ) سهو کردن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سهو کردن از چیزی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)هو (۴۸۱ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت