فق. [ ف َ ] ( اِ ) در تداول مردم گیلان به درخت اولس گفته میشود. ( فرهنگ فارسی معین ). فق. [ ] ( اِ ) کارگاه. ( از فرهنگ اسدی ). فق. [ ف َق ق ] ( ع مص ) گشادن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || گشادن شکوفه نر و ماده خرما برای آمیزش. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) فق . گشادن چیزی را . یا گشادن شکوفه نر و ماده خرما برای آمیزش .