چراغ خاموش

لغت نامه دهخدا

چراغ خاموش. [ چ َ / چ ِ غ ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از صفات چراغ. چراغ مضطرب و بسمل و مرده و کشته و افسرده. ( آنندراج ). رجوع به چراغ مرده شود.

فرهنگ فارسی

از صفات چراغ ٠چراغ مضطرب و بسمل و مرده و کشته و افسرده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم