کندس. [ ک ُ دُ ] ( اِ ) بیخ گیاهی است. ( آنندراج ). بیخ گیاهی که درون آن زرد و برونش سیاه و مقیی و مسهل و سفوف آن را چو به بینی کشند عطسه آورد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کندش شود. کندس. [ ک ِ دِ ] ( اِ ) عکه و زاغچه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کندش شود.
فرهنگ عمید
گیاهی با برگ های بیضی دندانه دار و ریشه ای حاوی مواد سمّی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - گلول. پنبه برزده که بجهت رشتن مهیا کرده باشند : سبیخه کندش . ۲ - چوبی که حلاجان پنب. برزده را بر آن پیچند تا گلوله شود . عکه و زاغچه