کُلّیّاتِ خَمْس در اصطلاح منطق، کلی های پنجگانه، اعم از جنس و نوع و فصل و عَرَض خاص و عرض عام. این کلیات به دو قسم ذاتی و عَرَضی تقسیم می شوند: ۱. ذاتی، کلی هایی هستند در ذات ماهیت و درون حقیقت افراد خود. کلی های ذاتی عبارت اند از: الف. نوع، که کلی ذاتی است که تمام حقیقت یا ماهیت افراد خویش است و به همین سبب بر افراد متفق الحقیقه دلالت می کند، مثل انسان و اسب؛ ب. جنس، کلی ذاتی است که جزء مشترک افراد خویش است، یعنی بر افراد مختلف الحقیقه دلالت دارد، مثل حیوان که انسان و اسب و سایر انواع را دربرمی گیرد. ج. فصل، کلی ذاتی است که جزء حقیقت افراد خویش است، امّا جزء مشترک نیست و موجب جدایی و استقلال انواع از یکدیگر می شود، مثل نطق که فصل انسان است و نوع انسان را از سایر انواع جدا می کند؛ ۲. عَرَضی، کلی هایی هستند خارج از حقیقت افراد خود. کلی های عَرَضی دو گونه هستند: ا لف. عَرَض خاص یا خاصه، که عَرَضی ویژۀ یک حقیقت یا نوع است، مثل خنده که ویژۀ نوع انسان است. ب. عَرَض عام، که عَرَضی است مشترک بین چند حقیقت یا چند نوع، مثل راه رفتن که مشترک است بین انواع حیوانات.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] کلیات خمس، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای مفاهیم کلیِ واقع در طریق تعریف حدّی و رسمی است. علم منطق دارای دو باب اصلی است: باب معرّف؛ باب حجّت. باب معرف، طریق اکتساب مجهولات تصوری با استفاده از معلومات تصوری را نشان می دهد. این طریق در قالب "حدّ" یا "رسم" محقّق می شود. و باب حجّت، طریق اکتساب مجهولات تصدیقی با استفاده از معلومات تصدیقی را نشان می دهد. شناخت اشیاء از طریق وجوه اشتراک و افتراق آنها با سایر اشیاء حاصل می شود. و مفاهیمی که بیان گر تشابهات و تمایزات میان اشیاء هستند مفاهیم کلی هستند، زیرا همان طور که "انطباق و صدق بر افراد و امور متعدد" در تعریف کلی اخذ شده است، هر کلی به طبع خود و به حمل مواطات بر افراد خود حمل می گردد، و باب کلیات خمس نیز به دلیل همین محمول بودن کلی و کیفیت آن، از حیث خروج و عدم خروج از ذات موضوع، پیدا شده است. و اما مفاهیم جزئی به دلیل تغیّر و عدم انضباط، نمی توانند معرِّف واقع شوند. بنابراین از آنجا که معرفت حدود و رسوم، متوقف بر شناخت انواع کلیات است چنین مرسوم شده که قبل از ورود در بحث معرّف و انواع تعریفات، و به عنوان مقدمه ورود در باب معرّف، بحثی از انواع مفاهیم کلی که در طریق تعریف حدّی و رسمی قرار می گیرند، ارائه کنند. و از آن رو که مفاهیم کلی در پنج دسته اصلی جای می گیرند، از این بحث مقدماتی با عنوان "باب کلیات خمس" (مفاهیم کلی پنج گانه) یاد می کنند. وجه تسمیه به ایساغوجی گفته شده این بحث اولین بار، توسط "فورفوریوس" (فیلسوف معروف اسکندرانی) چند قرن پس از ارسطو وارد علم منطق شده است. وی نام این باب را "ایساغوجی" خوانده و مقدمه باب مقولات قرار داده است. در معنای این کلمه (که واژه ای یونانی است) و وجه نام گذاری آن چند قول مطرح شده است: ۱. ایساغوجی به معنای مدخل و مقدمه است، و وجه نام گذاری باب کلیات خمس به این اسم، مدخل و مقدمه بودن این باب برای باب معرّف است. ۲. ایساغوجی به معنای کلیات خمس است؛ ۳. ایساغوجی نام حکیمی است که آن را تدوین کرده؛ ۴. ایساغوجی نام شاگردی است که در هنگام تقریر این مطالب مورد خطاب آن حکیم بود و مرتباً به او می گفته: "یا ایساغوجی الشّانُ کذا". انواع کلیات خمس کلیات خمس عبارت اند از: نوع، جنس، فصل، عَرَض خاص و عَرَض عام. کلی برای این اقسام پنج گانه به منزله جنس است و هر یک از این کلیات به منزله نوع آن به حساب می آیند. ← نوع ...