کردک

لغت نامه دهخدا

کردک. [ ک ِ دَ ] ( اِ ) لغز و چیستان باشد و آن را به نظم و نثر از هم پرسند. ( برهان ) ( آنندراج ).معما. ( ناظم الاطباء ). رجوع به لغز، چیستان ، معما، پردک ، بردک و احجیه شود.
کردک. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه. کوهستانی و سردسیر است و 126 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ عمید

= لُغَز
۱. قطعه، بخش.
۲. بخشی از کتاب.

فرهنگ فارسی

لغز و چیستان باشد و آنرا به نظم و نثر از هم پرسند. معما
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال زندگی فال زندگی فال تخمین زمان فال تخمین زمان استخاره کن استخاره کن