کام طبع

لغت نامه دهخدا

کام طبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) حریص و طامع. ( آنندراج از فرهنگ فرنگ ). آزمند. طمعکار. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم