پوشیده چشم

لغت نامه دهخدا

پوشیده چشم. [ دَ / دِ چ َ ] ( ص مرکب ) کور. نابینا. ( آنندراج ). اعمی. بی دیده :
چو پوشیده چشمی نبینی که راه
نداند همی وقت رفتن ز چاه.سعدی.کسانی که پوشیده چشم و دلند
همانا کزین توتیا غافلند.سعدی.در آن دم یکی مرد پوشیده چشم
بپرسیدش از موجب کین و خشم.سعدی.

فرهنگ عمید

نابینا، کور.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کور نابینا اعمی بی دیده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم