پر عتاب

لغت نامه دهخدا

پرعتاب. [ پ ُ ع ِ ] ( ص مرکب ) پرملامت. پرپرخاش :
رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش
که شد ز شیوه آن چشم پرعتاب خجل.حافظ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) پرپرخاش پر ملامت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال چای فال چای