پر افسون

لغت نامه دهخدا

پرافسون. [ پ ُ اَ ] ( ص مرکب ) پرفریب. پردستان :
همی گفت و مژگان پر از آب کرد
پرافسون دل و لب پر از باد سرد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) پر فریب پر دستان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم