( مجندة ) مجندة. [ م ُ ج َن ْ ن َ دَ ] ( ع ص ) جمع کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). تأنیث مجند. گرد کرده ( لشکر، سپاه ) و درحدیث است : الارواح جنود مجندة فما تعارف منها ائتلف و ما تناکر منها اختلف. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجند و تجنید شود. || ( اِ ) جای جمع شدن ، از تجنید که بمعنی لشکر جمع کردن است. || ( ص ) مجازاً به معنی پامال ، چرا که جای جمع شدن لشکر را پامالی ضرور است. ( غیاث ) ( آنندراج ). مجنده. [ م ُ ج َن ْ ن َ دَ /دِ ] ( ع ص ) مجندة. جمع کرده شده. گردکرده : و در مقدمه فرمودتا آن ملاعین مجنده و اکفاء او را که در جمال آباد موقوف کرده. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به مجندة شود. مجنده. [ م َ ج َ دِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دیجویجین است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 646 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ). مجنده. [ م َ ج َ دِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مشکین باختری است که در بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع است و 551 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ عمید
= مجند
دانشنامه عمومی
مجنده روستایی است که در استان اردبیل، شهرستان اردبیل، بخش مرکزی، دهستان دوجاق ( غربی ) قرار دارد و روستایی نیز در مشکین شهر همنام با روستای مجنده وجود دارد. شغل اکثر مردم این روستا کشاورزی است و مهمترین محصول کشاورزی این منطقه چغندر می باشد. بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت این روستا ۱۲۲۱ نفر با ۲۸۹ خانوار بوده است.