متعاهد

لغت نامه دهخدا

متعاهد. [ م ُ ت َ هَِ ] ( ع ص ) هم عهد و هم وثاق و متحد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، متعاهدین . ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعاهد شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) آن که با دیگری عهد و پیمان بندد، هم عهد.

فرهنگ عمید

یک طرف عهدنامه.

فرهنگ فارسی

کسی که بادیگری عهدوپیمان ببندد
(اسم ) آنکه با دیگری عهد و پیمان بندد هم عهد جمع : متعاهدین .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم