هوهو

لغت نامه دهخدا

هوهو. [ هَُ وَ هَُ وَ ]( اِ مرکب ) لفظی است مرکب که آن را اسم قرار داده اندو به الف و لام تعریف معرف گردانند و مراد از آن اتحاد در ذات است یعنی صدق و آن حمل ایجابی است به مواطات ، و گاهی مراد از آن اتحاد مفهومی است و اقسام آن مانند اقسام وحدت است چنانچه شیخ الرئیس در الهیات شفا متعرض شده است و سزاوار است که در هوهو کثرت اعتبار کنند زیرا هوهو بدون اثنینیت تصور نمیشود. برای تفصیل بیشتر رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و شفا شود.
هوهو. ( اِ صوت ) حکایت آواز از قبیل باد و غیره. ( یادداشت مؤلف ). اسم صوت بعضی مرغان چون کبوتر و جز آن.
- هوهو زدن ؛ آواز برآوردن :
چو گل نقاب برافکند و مرغ هوهو زد
منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی.حافظ ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. صدایی که از وزیدن بادهای سخت یا هیاهوی مردم به گوش برسد.
۲. صدای برخی از مرغان خوش آواز.
۳. صدای مرغ شب: چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو / منه ز دست پیاله چه می کنی هی هی (حافظ: ۸۶۰ ).

فرهنگ فارسی

حکایت آواز از قبیل باد و غیره اسم صوت بعضی مرغان چون کبوتر و جز آن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هوهو یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای این همانی، و بیانگر نوعی اتحاد میان دو شیء است و اقسامی دارد.
به لحاظ امر مشترک میان آن دو شیء، برای «هوهو» اقسامی پیدا می شود. به یک لحاظ، وحدت دو شیء، یا در جنس است یا در نوع و یا در شخص، که به این لحاظ، سه قسم پدیدار می شود:۱. «هوهو جنسی»؛۲. «هوهو نوعی»؛۳. «هوهو شخصی».به لحاظ دیگر، وحدت دو شیء، یا در حدّ است یا در خاصه و یا در عَرَض، که از این لحاظ نیز سه قسم دیگر پدیدار می شود:۴. «هوهو در حد»؛۵. «هوهو در خاصه»؛۶. «هوهو در عرض».
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منبع ذیل استفاده شده است: ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اوراکل فال اوراکل فال عشق فال عشق