نحن

لغت نامه دهخدا

نحن. [ن َ ن ُ ] ( ع ضمیر، اِ ) ما. ( منتهی الارب ). ضمیری است که با آن دو تن یا جماعتی از خویشتن خود خبر میدهند.( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). و آن مبنی بر ضم است. ( منتهی الارب ). ضمیر منفصل برای متکلم معالغیر.
- مانحن فیه ؛ آنچه در آنیم. موضوع بحث ما. موضوعی که در آن بحث میکنیم.

فرهنگ فارسی

ضمیری است که با آن دو تن یا جماعتی از خویشتن خود خبر میدهند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَحْنُ: ما
معنی أَفَمَا نَحْنُ: آیا پس نیستیم
معنی مُنتَصِراً: یاری کننده - به یاری طلبنده (عبارت "وَلَمْ تَکُن لَّهُ فِئَةٌ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ ﭐللَّهِ وَمَا کَانَ مُنتَصِراً "یعنی: و برایش گروهی نبود که او را در برابر خدا یاری دهند، و خودش هم قدرت نداشت که عذاب را از خود برطرف کند)- آنانکه یکدیگر را یاری و ...
ریشه کلمه:
نحن (۸۶ بار)
. «نَحْنَ» دلالت بر متکلم مع الغیر دارد. راغب گوید: بعضی از علماء گفته‏اند که خداوند کلماتی امثال «نحن» را آنگاه بکار می‏برد که فعل بعدی بواسطه بعضی از ملائکه یا اولیاء انجام شده باشد و مراد از «نحن» خدا و واسطه هاست مثل انزال وحی، نصرت مؤمنان و اهلاک کافران و غیره مثل «اِنَّا نَحْنُ نَزَلْنا الذِکْرِ...» و امثال آن. نگارنده گوید: ظاهرا قرآن در این باره معمول عرف را در نظر گرفته که گاهی من و گاهی ما می‏گویند ولی درعین حال آنچه راغب نقل کرده قابل دقت است که خداوند اختصاصی‏ها را به لفظ « أَنَا الْغَفُورُ الَّرحیمُ - لااِلهَ اِلّا أَنَا - أنْ یا مُوسی اِنی أَنااللهُ رَبَّ الْعالَمینَ» و نظیر آن فرموده است. والله العالم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس