لغت نامه دهخدا
مرابطة. [ م ُ ب ِ طَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مرابط. رجوع به مُرابِط شود.
مرابطه. [ م ُ ب ِ طَ / طِ ] ( از ع اِمص ) مرابطة. سرحدداری. رجوع به مُرابَطَة شود. || مواظبت کردن. رجوع به مُرابَطَة شود. || در فارسی ، بایکدیگر رابطه داشتن. با هم مرتبط بودن. به یکدیگر پیوسته و مربوط بودن. ربط و پیوند داشتن با همدیگر.