لغت نامه دهخدا
گر فرستی برای هفت تنان
دوستکانی ، به دست خضر سپار.خاقانی.هفت طواف کعبه راهفت تنان بسنده اند
ماو سه پنج کعبتین داو به هفده آوری.خاقانی.گفتم ز شاه هفت تنان دم توان شنید
گفتا توان اگر نشدی شاه شاهقام.خاقانی.
هفت تنان. [هََ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش لاریجان شهرستان آمل که 175 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
هفت تنان. [ هََ ت َ ] ( اِخ ) کوهی است در مغرب ناحیه بختیاری. ( یادداشت مؤلف ).