نمک نشناس

لغت نامه دهخدا

نمک نشناس. [ ن َ م َ ن َ ] ( نف مرکب ) نمک ناشناس. ناسپاس. بی وفا.

فرهنگ عمید

آن که حقوق نان ونمک را رعایت نکند، نمک به حرام، ناسپاس.

فرهنگ فارسی

( صفت ) : زنک سخن چین و نمک نشناس با این وصف باز شرم نمیکرد و با او دم از دوستی میزد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم