پس افتاده

لغت نامه دهخدا

پس افتاده. [ پ َ اُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کسی را گویند که در راه از رفقا بازمانده باشد. ( برهان قاطع ). || پس افت. اندوخته. پس انداز. ذخیره. پس افکند. پس اوگند.

فرهنگ عمید

عقب افتاده، واپس مانده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- پس افت پس انداز ذخیره . ۲- آنکه در راه از رفقا باز مانده باشد.
کسی را گویند که در راه از رفقا پس افتاده باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال نخود فال نخود فال مارگاریتا فال مارگاریتا