مجاعه. [ م َ ع َ / ع ِ ] ( ع اِمص )سال سخت و قحط که مردمان و حیوانات از گرسنگی تلف شوند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مجاعة و مجاعت شود.
فرهنگ عمید
۱. گرسنگی. ۲. [مجاز] خشک سالی، قحطی.
فرهنگ فارسی
گرسنگی، سال سخت وقحط که مردم گرسنه بمانند ۱ - ( اسم ) گرسنگی : این سخن پایان ندارد آن فقیر از مجاعت شد زبون و تن اسیر . ( مثنوی ) ۲ - یاسال مجاعت . سال قحط و گرانی ارزاق . ابن مراره حنفی