یساره

لغت نامه دهخدا

( یسارة ) یسارة. [ ی َ رَ ] ( ع اِمص ) فراوانی و بسیاری. ( ناظم الاطباء ). || آسانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || توانگری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ). فراخی عیش. یسار. ( از یادداشت مؤلف ).
یسارة. [ ی َ رَ ] ( ع مص ) یسر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به یسر شود. || اندک شدن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

یسر اندک شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال تک نیت فال تک نیت فال درخت فال درخت فال شمع فال شمع