یخ فروش

لغت نامه دهخدا

یخ فروش. [ ی َف ُ ] ( نف مرکب ) کسی که یخ می فروشد. ( ناظم الاطباء ). جماد. ( منتهی الارب ). جَمِدی . یخی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که یخ می فروشد فروشند. یخ .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم