یاسمن بوی

لغت نامه دهخدا

یاسمن بوی. [ س َ م َ ] ( ص مرکب ) آن که بوی یاسمن دهد و خوشبو باشد :
جوابش داد خورشید سخنگوی
نگار سروقد یاسمن بوی.فخرالدین اسعد ( ویس و رامین ).تو بر بندگان مه رویی
با کنیزان یاسمن بویی.سعدی.

فرهنگ فارسی

آنکه بوی یاسمن دهد و خوشبوی باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم